سرویس سیاست مشرق - روزنامهها
و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و
اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید
همخوانی دارد و میتوان آنرا سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت
ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور
با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
*******
کاروان کربلا هنوز در حرکت است
حسین شمسیان در کیهان نوشت:
یک عاشورای دیگر را، پرشورتر از همیشه پشت سر گذاشتیم و مردم با جان و دل با سید و سالار شهیدان علیهالسلام تجدید عهد کردند.
هرسال عهد ازلی ما با حسین علیهالسلام تجدید میشود و همانگونه که در پاسخ به پرسش ازلی حضرت حق یعنی «الست بربکم» پاسخ «بلی» دادیم، به ندایی مظلومانه و مانده در هزار توی تاریخ که با صوتی حزین«هل من ناصر ینصرنی» میگوید، یک پارچه و پرشور «لبیک یا حسین» میگوییم.
لبیکیاحسین، پرشورترین شعار و یگانه رمز وحدت ماست.لبیک یا حسین، ذکر عظیم ما و رمز کشف نشدنی اعتقاد ماست.لبیک یا حسین، کلید واژه جانبازی ماست. لبیک یا حسین، پاسخی عاشقانه به ندای فطرت ماست. لبیک یا حسین سند طهارت مولد امت ماست. لبیک یا حسین راز عشقبازی با دلبری نادیده و معشوقی ازلی است که شعاع آفتابش از پس قرنها و اعصار، جانها و دلها را به میقات مقدس و شش گوشهاش متوجه کرده است.
ما با لبیک یا حسین، شبهای عملیات را به صبح فتح و ظفر تبدیل کردیم. ما با لبیک یا حسین، به ندای «انا بقیهالله» فرزندش در کنار کعبه پاسخ خواهیم داد. مابا لبیک یا حسین، به یاری فرزندش میشتابیم و سنگرهای کلیدی جهان را فتح میکنیم و در صبح دل انگیز پیروزی زیر سایه فرزندش حجت ابن الحسن علیهالسلام، پرچم توحید را بر بلندای قلههای شرف و انسانیت، به اهتزاز در خواهیم آورد، لبیک یا حسین ما، پاسخ به ندای غریب مظلومی است که به دست شقیترین خلق خدا، به شهادت رسید و آن روز کسی نبود که یاریش کند.
شور و شعور حسینی، دومقوله از هم جدا نشدنی است و نمیتوان بین آنها تمایز قائل شد.هرکه برای حسین عزاداری میکند، به اوج شعور رسیده و خطی بین شور و شعور او وجود ندارد. نفس این مویه وگریهای که از عاشورای 61 هجری تا امروز در پهنهای به وسعت 1367 سال در دل تاریخ پراکنده شده، نشان از شعوری عمیق و باوری راسخ دارد وگرنه هیچکس برای پدر و فرزند خود هم این همه عزاداری نمیکند.
این همان سر عظیمی است که خدا، در خاک کربلا به ودیعه نهاده و هرکس حتی اسمی از حسین علیهالسلام شنیده باشد، به آن سر مبتلا و گرفتار است . رازی که از اغیار پوشیده شده و هرگز به آن راهی پیدا نمیکنند و نمیفهمند چگونه یک نوجوان سیزده ساله، یا یک پیرمرد هفتاد و چند ساله، سر به پای معشوقی میاندازند که با زمانه سید الشهدا، چندین و چند قرن فاصله دارند! آنها نمیفهمند که این فاصله، فاصلهای زمانی است و عاشق لامکان و لازمان است و جان و روحش، در روز الست، با معشوق بیهمتایش، پیوندی ناگسستنی دارد. حسین راز این پیوند است و خونش، خمیرمایه عاشقان همیشه تاریخ است.
برخلاف همه آنها که در طول تاریخ کوشیدند چراغ هدایت حسین علیهالسلام را خاموش کنند، این مشعل پرفروغ، هر روز پرنورتر و روشنتر از گذشته، میتابد و جهان را به نقطهای به جز زندگی معمول و متعارف متوجه میکند. یقینا آن روز که متوکل عباسی - لعنت الله علیه- فرمان تخریب قبر مطهر سید الشهدا علیهالسلام و آب بستن بر آن را صادر کرد،فکرش را هم نمیکرد که قرنها بعد، مردمانی عاشق و شیدا،جان خود را فدای «نام» او کنند! روزگاری که صدام در جنگ تحمیلی و پس از آن در انتفاضه شعبانیه، عاشقان سالار شهیدان را به خاک و خون میکشید، تصور میکرد که کار تمام است و شاهد پیروزی را در آغوش کشیده است! اما اکنون او کجاست و نام و آوازه امام حسین علیهالسلام کجا!؟حالا دلی نیست که عزاخانه و غمخانه او نباشد ،حالا شهر و کشیده دیاری نیست که سوگوار او و فرزندان و کاروان اسیرانش نباشد. حالا مردم در هر کوی برزنی میکوشند بر دیگری در اقامه پرشکوهتر این عزای عظما سبقت بگیرند.
سالها قبل، صدام جنوب ایران را جزء خاک خود میدانست و مقاومت مردم دست خالی را با موشکهای نه متری و دوازه متری اربابان آمریکایی و اروپاییش جواب میداد! دزفول ،زیر باران موشکهای صدامیان، هزاران قربانی به پیشگاه امام و مقتدای شهیدان پیشکش کرد و «پایتخت مقاومت» نام گرفت. هربار چندین مزار، مختص دست و پاهای قطع شده و غیر قابل شناسایی درست میشد و یاد «السلام علی الابدان المقطعات» زیارت ناحیه مقدسه را زنده میکرد. اما آیا مهر و عشق امام حسین علیهالسلام هم با موشک از بین رفت!؟ امروز چنان شوری در آن پایتخت مقاومت برای حسین علیهالسلام برپاست که انگار هر روز در آن سامان عاشورایی دیگر است و مردم حاضرند همه هستی و فرزندان و عزیزانشان را به پای عزیزکرده خدا، حسین علیه السلام قربانی کنند. مردم چنان دو شبانه روز در کوچهها و خیابانهای شهر - همانجایی که روزگاری آماج موشکهای حرامیان بود- آوارهاند و زار میزنند که بیاختیار هر بینندهای را به تعظیم در مقابل این همه ادب و ارادت و عشق و اخلاص وا میدارند. و اصلا کجا اینگونه نیست!؟ کجای این خاک، با مهر حسین علیه السلام و شهیدان راهش بیگانه است!؟
این مشعل پرفروغ، امسال از همیشه تابانتر بود و شور حسینی، چشمگیرتر از همیشه عالم را مبهوت خود کرد. اینکه چرا چنین است را باید در کلاسی به عظمت و وسعت عاشورا آموخت و از دست و زبان ما چیزی بر نمیآید. هیچ چیز! اما نمیتوان انکار کرد که نام مقدس حسین علیه السلام، یگانه رمز وحدت ما و محور عشق و پیوند دلهای ماست.
این «کلمه طیبه» هنوز هم دشمنانی دارد که بیعبرت گرفتن از سرنوشت شوم پیشینیان خود، درخیال باطل، میخواهند چراغ خدا را خاموش کنند! آنها مصداق این آیه قرآنند: «یریدون ان یطفئوا نور الله بافواههم والله متم نوره ولو کره الکافرون مى خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آنكه خدا گر چه كافران را ناخوش افتد نور خود را كامل خواهد گردانيد» (سوره مبارکه صف آیه هشت)
از حوادث عاشورای هشتاد و هشت و هلهله یزیدیان روزگار و ناپاکان زمان تا رقاصی اسلاف آنها در مراسم امسال کانادا، همه و همه تلاش جماعتی حقیر و بدبخت است برای خاموش کردن خورشید بیغروب حسین علیه السلام و میبینیم که چقدر ذلیل و ناتوانند.
در کنار این تلاشها و همان زمان که ما رمز وحدت را میشناسیم، دشمن هم شناخته و میکوشد رمز وحدت را به نقطه آغازین اختلاف بدل کند! هرچند این تلاش هم مذبوحانه و نافرجام است اما هوشمندانهتر و شیطانیتر طراحی شده و میکوشند با پیرایه بستن به عزای خون خدا و با تحریف و قلب حقیقت، حاشیهها و نحلههای تازهای به وجود آورند و دلها را متشتت و متفرق کنند.
اما مرزبانان حقیقت و روشنایی، بصیر و هوشیار، راه بر این بد سگالیها و شوم نیتیها بستهاند و میبندند . فتاوی و رهنمودهای چند سال اخیر رهبر عزیز و مقتدر انقلاب، چنان این قبیل فتنهها و نقشهها را نقش بر آب کرده که رشتههای چند دههای آنها را پنبه کرده است و مردم مومن و عاشق، با زیرکی دریافتهاند که تشیع، همان است که از شاگردان مکتب امام صادق علیهالسلام بر میخیزد نه آنکه از ماهوارههای آمریکایی و انگلیسی وحدتشکن. نه از آنها که به جای ترویج سید الشهدا به ترویج پیرایهها میپردازند و تخم کین و نفاق در دل مردم میافکنند. تشیع انگلیسی، همان هدف رقاصان فتنه هشتاد و هشت را دنبال میکند.همان هدف متوکل عباسی و صدام و همه صدامهای تاریخ را! منتها در پوستینی مردم فریب و منافقانه.
این روش منافقانه، غیرت غیرتمندان و غیوران را برمیانگیزد و واکنش آنها را بدنبال دارد. حتی گاه، به جدالهایی ساختگی و از پیش برنامهریزی شده منجر میشود! جدلهایی که در نهایت، راز وحدت را به کلید واژه اختلاف تبدیل میکند! تلاش برخی که همه ساله در این ایام حزن و اندوه، از همه زیباییها و حماسههای عاشقانه مردم، تنها به «آسیبشناسی» هیئات و دسته جات عزادار محدود شده و هیچ نقطه زیبا و نورانی در این همه دلدادگی نمیبینند و بیان نمیکنند، خواسته یا ناخواسته، حرکت در همین مسیر است و باید در آن تجدید نظر شود.
خیمه سید الشهدا علیهالسلام، مقدسترین ریسمان الهی در زمین است و نقد و تحلیل و آسیبشناسی آن، در قواره غواصان طریق عاشقی و بزرگانی چون امام راحل و رهبر عزیز انقلاب است و همان انذارها و رهنمودها هم کافی است و الحق اثر خود را هم در دلهای آگاه و عاشق گذاشته است. اینکه هرکس به خود اجازه آسیب شناسی و اظهارنظر درباره این حماسه عظیم را بدهد، ورود بیمناسبت به عرصه و جایگاه بزرگان دین است و اگر اخلاصی در کار است، پرهیز و پروا، سزاوارتر و زیبندهتر است.
... حالا سر مطهر امام حسین علیه السلام پیشاپیش کاروان اسیران به سوی کوفه و شام بلا در حرکت است و ندای مظلومیت او در تاریخ پیچیده است و هنوز یاری میطلبد. همین که با اعمالمان، لبیک گوی آن ندا باشیم، با او همراهی کردهایم و زینب سلام الله علیها را در پیام رسانی عاشورا همراهی کردهایم. این رسالت بزرگی است که بر دوش تاریخ و نسل به نسل فرزندان آدم گذاشته شده است. ما با این رسالت چه خواهیم کرد!؟
اقتصاد درگیر پروژه ای خطرناک تر از بدعهدی آمریکا
مهدی حسن زاده در خراسان نوشت:
روز گذشته معاون امور بانکی وزیر اقتصاد، تغییرات صورت گرفته در «راهنمای برجام خزانه داری آمریکا» را بسیار جزئی و ناکافی دانست تا بدین ترتیب بار دیگر، اقدام در ظاهر مثبت آمریکا برای اجرای برجام با تردید جدی مواجه شود. یک هفته پیش بود که وزارت خزانه داری آمریکا با به روز رسانی بخش پرسش و پاسخ خود در زمینه قوانین تحریمی ایران برخی گشایش های جدید را در زمینه تحریم های بانکی اعلام کرد.
با این حال حسین قضاوی معاون امور بانکی وزیر اقتصاد معتقد است که متن منتشره از سوی آمریکایی ها همچنان ابهاماتی را دارد که با توجه به سابقه جرایم کلان آمریکا علیه برخی بانک های بزرگ اروپایی که با ایران همکاری کرده بودند، نمی توان انتظار تغییر محسوس در روند همکاری بانک های اروپایی با ایران داشت. در هر صورت این فرایند را باید در چارچوب یک فرایند 3 ساله از اقدامات ظاهری آمریکا برای رفع تحریم ها تصویر کرد. اقدامی که اثرات آن بر اقتصاد ایران به صورت زیر قابل تحلیل است.
با آغاز فعالیت دولت جدید و شتاب گرفتن قطار مذاکرات هسته ای و خوش بینی به این که تیم جدید مذاکره کننده می تواند آمریکایی ها را به رفع تحریم ها مجاب کند، فضای خوش بینی و اعتماد به رفع تحریم ها در آینده ای نه چندان دور بر فضای اقتصاد ایران سایه افکند و به این ترتیب ضمن مهار نوسانات شدید بازار ارز، شاخص بورس نیز از ماه های ابتدایی سال 92 تا اواخر پاییز همان سال رشد جهشی داشت.
این فرایند منجر به توافق ژنو در آذر 92 شد و در این میان اگرچه بازار بورس به دلیل رشد هیجانی و حبابی ماه های گذشته با روند نزولی مواجه شد، اما در مجموع اقتصاد ایران با خوش بینی فضای مذاکرات را رصد می کرد. این جا بود که خطر گره خوردن سرنوشت اقتصاد ایران به مذاکرات هسته ای از سوی رهبر انقلاب به صراحت عنوان شد و به نظر نگارنده این معضل همچنان تاکنون اقتصاد ایران را تحت تاثیر خود قرار داده است.
اجازه دهید از زاویه دیگری به موضوع برجام نگاه کنیم. برجام از زاویه سیاسی یک توافق مهم است که قطعا منافع و هزینه هایی را در پی داشته است که نمی توان هیچ کدام از این دو وجه را نادیده گرفت.
زاویه سیاسی نگاه به برجام در جای خود قابل تحلیل است و در مجموع تصمیم نظام به پذیرش آن با برخی شروط مشخص نشان می دهد که اصل این توافق برای نظام قابل قبول است و به عبارتی حداقل خواسته های سیاسی نظام را دارد اما از بعد اقتصادی مهمترین خروجی برجام برای ایران بایستی رفع تحریم ها می بود که تاکنون حتی به طور نسبی هم محقق نشده است، چنان که طی ماه های اخیر به تدریج حتی مذاکره کنندگان و چهره های دولتی با وجود همه دفاع ها از اصل برجام به این بدعهدی کلیدی آمریکا بارها اعتراض کرده اند، اما به نظر می رسد مسئله از بدعهدی آمریکا در اجرای برجام نیز فراتر است.
بار دیگر به بند نخست یادداشت باز می گردیم. اگر فضای مذاکرات و توافق را در یک فرایند 3 ساله و بلکه طولانی مدت تردنبال کنیم و مهمترین عامل این به طول انجامیدن فرایند و حتی تکمیل نشدن آن (به واسطه باقی ماندن تعهدات آمریکا در لغو تحریم ها) را فشارهای آمریکا و کوتاه نیامدن این کشور از خواسته های زیاده خواهانه خود بدانیم، اثر جانبی آن را باید معطل نگه داشتن اقتصاد ایران دانست.
این مسئله از دو بعد قابل تحلیل است. یک بعد مسئله به برخی مواضع غلط تعدادی از مسئولان اجرایی باز می گردد که اثر توافق هسته ای را آنقدر بزرگ ترسیم کرده بودند که بسیاری از جمله فعالان اقتصادی و مردم، برنامه ریزی اقتصادی خود را با توافق پیش رو به سختی گره زده بودند. لذا آن چه که نباید می شد اتفاق افتاد و اقتصاد که با اثرات واقعی تحریم ها و برخی مشکلات به جامانده از دولت سابق به رکود فرو رفته بود با تشدید رکود به دلیل انتظار برای رسیدن به توافق مواجه شد.
با این حال باید پذیرفت که حتی اگر این افراط برخی مسئولان داخلی در گره زدن اقتصاد با مذاکرات هسته ای نیز نبود، باز هم اقتصاد کشور به دلیل اهمیت و تاثیر نسبی که بر اقتصاد ایران دارد، موجب معطلی و ایجاد انتظارات منتج به رکود در اقتصاد ایران می شد. به عبارت دیگر عملکرد و مواضع غلط برخی مسئولان صرفا پدیده منفی معطلی اقتصاد برای توافق را تشدید کرد، وگرنه بخشی از این پدیده منفی معطلی اقتصاد برای روشن شدن نتیجه مذاکرات طبیعی بود و بسیاری از فعالان اقتصادی، ناگزیر منتظر روشن شدن نتیجه مذاکرات بودند.
اینجا دقیقا همان جایی است که می توان آن را پروژه معطل سازی اقتصاد ایران توسط آمریکا دانست. پروژه ای که با تشدید تحریم ها، تغییر در آرایش تیم مذاکره کننده، امیدواری درباره حصول توافق، توافق های اولیه در ژنو و سپس لوزان و در ادامه توافق نهایی در وین و سپس انتظار 6 ماهه برای اجرایی شدن برجام و سپس بدعهدی آمریکا برای رفع تحریم ها ادامه یافت. و در این مسیر اگر چه برخی گشایش های پسابرجام نظیر افزایش بیش از دو برابری صادرات نفت و کاهش نسبی هزینه مبادلات بانکی نیز اتفاق افتاد اما گشایش اصلی برای همکاری بانک های بزرگ جهان با ایران محقق نشد.
نکته جالب در این مسیر این است که آمریکایی ها هر جا با انتقاد ایران مواجه شده اند سعی کرده اند با برخی عقبگردهای تاکتیکی و نه چندان اساسی، (نظیر متن منتشر شده چند روز پیش وزارت خزانه داری آمریکا) چراغ رو به خاموشی امیدواری به انجام تعهدات را کمی روشن کنند، اما در ادامه باز هم به وسیله برخی تصمیمات خصمانه و مواضع منفی، همچنان جو ناامنی اقتصادی ناشی از تحریم ها را تداوم بخشند. هدف این سیاست در حقیقت تداوم حالت خوف و رجا برای همکاری اقتصادی با ایران است.
سیاستی که آمریکایی ها با وجود توافق هسته ای ادامه دادند و حتی پیش بینی می شود که در صورت برخی عقب نشینی های ظاهری و موافقت با فروش هواپیما یا برخی گشایش های لفظی و دوپهلو در ارتباط با نحوه تعامل بانک های خارجی با ایران، همچنان ادامه یابد و این مسئله در صورت تداوم عملکرد ضعیف دولت در حوزه اقتصاد موجب همچنان معطل ماندن اقتصاد ایران می شود، لذا مسئولان باید به این پروژه خطرناک آمریکایی فراتر از بدعهدی در اجرای تعهدات نگاه کنند.
3 روز بعد از عاشورا
حسین قدیانی در وطن امروز نوشت:
حسین قدیانی در وطن امروز نوشت:
«یومالله 9 دی» بیش از آنکه شهره به نهمین روز اولین ماه فصل زمستان باشد، مشهور است به 3 روز بعد از عاشورا! و روزی مثل امروز! آن روز باشکوه هشتاد و هشتی، آری! فیالواقع منتسب به 3 روز بعد از یومالعیار همه تاریخ است و این وسط روز 9 دی 88 باید خیلی به خود ببالد که عدل مصادف شد با آن قیام ملی و سراسری! سلام و صلوات خدا بر خمینی بتشکن که سالیانی قبل از حماسه 9 دی فرمود: «ما هر چه داریم از محرم و صفر است». نه فقط «انقلاب اسلامی» که ثمره مقدس آن یعنی «جمهوری اسلامی» هم هر چه دارد از قیام اباعبدالله است!
این درست که روز عاشورای 88 جماعتی قلیل اما حرامی، حرمت ارباب شکستند اما از ورای آن حرمتشکنی، یوماللهی ماندگار آفریده شد تا بصیرت در بهترین صورت ممکن، فاتح نبرد سخت خود با فتنه باشد. خدا اگر خواسته باشد، از پیله کرم ابریشم، پروانه میآفریند به چه زیبایی! وزیر وقت خارجه آمریکا متاثر از حرمتشکنی حرامیان، این رجز را برای ما خواند که جمهوری اسلامی به آخرین روزهای عمر خود نزدیک میشود اما فقط 3 روز بعد از آن کرم بدپیله، تولد یک پروانه زیبا منجر به عصبانیت دشمن شد! عجوزهای که آن روز، آن رجز را خوانده بود، این بار اما چشمبسته غیب گفت: «یک راهپیمایی حکومتی بود»! مادر داعش فکر میکرد دارد به یومالله ما برچسب میچسباند لکن چون راقم این سطور فراوان بودند که اتفاقا دم برآورند: «من مستاجر نیستم، خانهام بیت رهبری است»! و حالا که همچین شد، «زین پس همه راهپیماییهای ما حکومتی است!» القصه! حرمتشکنی در عاشورای 88 که با چراغ سبز سران فتنه رخ داد، حاوی این پیام بسیار مهم بود که اصلا و اساسا بحث انتخابات و فلانی و بهمانی و احیانا تقلب و این حرفها در میان نیست! شعارهایی از قبیل «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» یا «مرگ بر اصل ولایت فقیه» به انضمام آتش کشیدن خیمه عزای حسینی و آن همه سوت و کف و هلهله، منجر به این مهم شد که مردم معترض به نتایج انتخابات، بیش از پیش متوجه شوند ادعای «تقلب» تنها و تنها یک اسم رمز یا به عبارت بهتر یک «دروغ آشکار» است برای آشوب، هم علیه انقلاب خمینی و هم علیه نهضت حسینی! گمانم این مهمترین پیام عاشورای 88 بود و از قضا دریافت همین پیام، 3 روز بعد از روز عاشورا، منجر به خلق حماسه 9 دی شد.
9 دی حماسه بزرگی بود که همه مردم آن را آفریدند صرفنظر از آنکه در روز انتخابات به کدام نامزد رای داده بودند. 9 دی حماسه بزرگی بود که نشان داد بگومگوهای انتخاباتی، آنجا که به سوءاستفاده دشمن منجر شود، توسط خود مردم تمام میشود! 9 دی حماسه بزرگی بود که نشان داد این ملت پای بیرق حسینی و ایضا علم خمینی ایستاده است. 9 دی حماسه بزرگی بود که نشان داد «لبیک یا حسین» ملت ایران، فقط یک ابراز علاقه عاطفی به اولیای دین نیست، بلکه ریشه در باور دیرین و اعتقاد محکم مردم دارد. 9 دی حماسه بزرگی بود که نشان داد مردم رایدهنده به فرد پیروز انتخابات 88 و مردم رایدهنده به آن دیگران، او را و ایضا آن دیگران را تنها و تنها ذیل نظام تعریف میکنند و در این راه، تعارف با احدی ندارند. 9 دی حماسه بزرگی بود که نشان داد ملت ایران منتظر تصمیم سلیمانبنصردهای عصر خود نمیماند.
9 دی حماسه بزرگی بود که نشان داد رای به این و آن در روز انتخابات، به معنای بیعت با این حضرات نیست. 9 دی حماسه بزرگی بود که نشان داد «ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند» فقط یک شعار نیست. 9 دی حماسه بزرگی بود که نشان داد اختلاف 2 عدد 24 و 13 هرگز به معنای تفرقه میان آحاد ملت نیست و آنجا که پای اصل نظام در میان باشد، اصلا و اساسا مجال این حرفها نیست. اگر حرامیان در عاشورای 88، خود را بخوبی به ملت نشان دادند لیکن 3 روز بعد، این ملت ایران بود که عاشوراییترین پاسخ ممکن را به آن نمایش زشت داد، ایضا به خانم کلینتون!
روایت تحریم در آموزههای دینی و عاشورا
سيدعبدالله متوليان در جوان نوشت:
قرآن كريم ما را به دو نوع تحريم متذكر ميشود: اول، تحريمهايي كه از ناحيه خداوند متعال براي آزمايش و سير استكمالي بشر وضع ميگردد؛ علاوه بر تمامي نواهي پروردگار، برخي تحريمهاي الهي به صورت برجسته در چارچوب زندگي اجتماعي و به منظور مقابله با استيلاطلبي شيطان وضع شده است كه نمونه بارز آن را در آيه ۲۴۹ سوره مباركه بقره شاهديم كه خداوند سبحان، سپاه حضرت طالوت را از خوردن آب نهر (مگر به قدر يك مشت و زنده ماندن) منع و تحريم كرده و كساني را كه از آب نهر بنوشند، از عداد سپاه حق خارج ميداند. در مجموع اوامر و نواهي پروردگار ما را به عدل و احسان فرا ميخواند و از فحشا و منكر دور ميكند و به صراط حق و فلاح فرا ميخواند.
دوم، نقطه مقابل اوامر و نواهي پروردگار، تحريمهايي است كه از ناحيه طاغوت و شيطان فراروي بشر قرار داده ميشود. طاغوت و شيطان در اوامر و نواهي و تحريمهاي خود ما را به فقر، فحشا، منكر و تباهي فرا ميخوانند. در طول تاريخ در هر زمان و مكاني كه طواغيت، مستكبران، زورمداران، مستبدان و شياطين دستشان از منطق و استدلال، تهي شده و در مقابل اراده الهي مردم درمانده و مستأصل شدهاند با حربه و سلاح تحريم به ميدان مبارزه آمدهاند.
اساساً اوامر و نواهي زرسالاران، مستكبران، طواغيت و شياطين با اوامر و نواهي پروردگار نسبت عكس دارد، به اين معنا كه شياطين امر خدا را نهي و نهي الهي را امر ميكنند و چون هدف اصلي شياطين به تسليم كشاندن جبهه حق است چنانچه از تحريم نتيجه دلخواه را بهدست نياورند بيشك از آن تحريم بيسر و صدا عبور ميكنند.
عقل و شرع به ما ميآموزد جبهه حق بر اساس آموزههاي قرآني و تجربه مسلم تاريخي، بايد در برابر تحريم دشمن به گونهاي مقاومت كند كه:
۱ - تحريم دشمن را تحريم كرده و داغ اثر بخشي تحريم را به دل دشمن بگذارد، همانگونه كه در دفاع مقدس، پس از هشت سال بالاخره دشمن تسليم ارادههاي پولادين مردم ايران شده و مجبور به پايان جنگ و تغيير راهبرد خود در برابر ايران شد.
۲ - تهديد ناشي از تحريمهاي دشمن را تبديل به فرصتهاي ناب براي پيشرفت و خنثيسازي توطئههاي دشمنان نمايند.
رفتار جبهه حق در برابر باطل در دو واقعه تحريمي در صدر اسلام (تحريم مسلمانان در شعب ابيطالب و تحريم حضرت سيدالشهدا(ع) و سپاهش در كربلا) براي جمهوري اسلامي در شرايط كنوني بسيار درسآموز و مايه عبرت است:
در سال هفتم بعثت، مشركان مكه به دليل هراس روزافزون از نفوذ اسلام در ميان مردم و استيصال و درماندگي در برابر ارادههاي پولادين مسلمانان، تصميم به اعمال تحريمهاي سنگين عليه پيامبر و مسلمين گرفته و طي قطعنامهاي كه به امضاي ۸۰ نفر از اعضاي «شوراي امنيت مشركين» رسيد، مسلمانان را در شعب ابي طالب محبوس و از امكانات اوليه زندگي نيز محروم ساختند. آن چيزي كه تحريمهاي ظالمانه مشركين مكه را بياثر ساخت بيترديد مذاكرات خيالي بين پيامبر اكرم (ص) و مشركين نبود، بلكه پيروزي مسلمانان حاصل سه سال استقامت و پايمردي بيبديل آنان در برابر شياطين و دست نكشيدن از اعتقادات توحيدي خود بود.
در سال ۶۱ هجري و در كربلا نيز، حربه ناجوانمردانه تحريم، دوباره مانند هميشه تاريخ، به ابزاري براي تحتفشار قراردادن مؤمنان حقيقي، تبديل شد. ظالمان سنگدل و شيطانصفت اموي، اين بار از رسيدن «آب» به خيمهها جلوگيري كردند. خيمههايي كه از مادر شيرده تا كودك ششماهه و از طفل سهساله تا بيماري رنجور، در آن حضور داشتند. بستن آب، هدفي جز تسليم شدن ياران سيدالشهدا(ع) در برابر شيطاني مثل يزيد نداشت؛ اما آيا تسليم شدند؟ هرگز! در راه ياري دين خدا حتي كودك شش ماهه هم قرباني شد اما هيچ كس حتي فكر مذاكره براي لغو تحريم يا تسليم و عقبنشيني هم به ذهنش خطور نكرد. و امروز نيز بعد از گذشت ۱۴۰۰ سال از تحريمهاي دشمن در شعب ابي طالب و كربلا، باز هم قصه تحريمها تكرار شده است و اين بار، يزيد و شمر در لباس امريكا و انگليس، ملت انقلابي ايران را آماج تحريمها قرار دادهاند تا بلكه دست از حركت پر شتاب خود به سمت قلههاي افتخار بردارند. امروز حتي داروهاي مورد نياز بيماران صعب العلاج، از آنان دريغ ميشود تا يكبار ديگر چهره زشت تحريم و ناجوانمردي دشمنان خدا خودنمايي كند. در اين ميان اما ترديدي نيست كه پيروان رسولالله و حسين بنعلي(ع) با استقامت خود و با اعتماد به الطاف الهي، مانند چهار دهه گذشته، دشمن را در رسيدن به اهدافش ناكام خواهند گذاشت. عقل و آموزههاي ديني و تجربه كربلا و عاشورا به ما ميآموزد كه:
۱ - اعتماد به شيطان احمقانه و بينتيجه و خسارت بار خواهد بود و هرگز تحقق خواستههاي خود را موكول به مذاكره و توافق با شيطان نكنيم و بدانيم كه نتيجه و حاصل مذاكره و توافق «برد - برد» و «برجام» خسارت محض خواهد بود.
۲ - طبق آيه ۱۲۰ سوره مباركه بقره، دشمن (يهود و نصاري) به كمتر از دست كشيدن ما از دين خود و تبعيت محض از روش منحط آنان رضايت نخواهد داد.
كربلا به ما آموخت كه تحريمها زماني برداشته خواهد شد كه «سرها به ني»، «بدنهاي مطهر شهدا پايمال سم اسبان»، «خيمهها در آتش» و «خانواده و اهل بيت حضرت سيدالشهدا عليهم السلام همگي در غل و زنجير به اسارت» در آمده باشند و دشمن به كمتر خواري و ذلت مسلمانان و نابودي اسلام انقلابي رضايت نخواهد داد.
امروز كه تمام پيش بينيهاي مقام معظم رهبري حضرت امام خامنهاي در باره نتيجه مذاكره با شيطان اكبر و طاغوت اعظم به صورت كامل محقق شده و با بدعهدي و كارشكني و فريبكاري امريكا راه تحقق «برجام» مسدود شده و حاصل سه سال تلاش دولت براي لغو تحريمها با دستاندازيهاي جدي مواجه شده و شيطان بزرگ انجام تعهدات خود را به امتياز دادنهاي بيشتر ايران در قالبهاي جديد نظير «FATF» نموده است بر مسئولان و دولتمردان واجب است كه با تبعيت عملي از تدابير و منويات مقام معظم رهبري، فرصتسوزيهاي سه سال گذشته را به فرصتسازي براي خنثي كردن تلاشهاي موذيانه دستگاه استكبار جهاني تبديل نمايند و مطمئن باشند كه ملت قهرمان ايران در اين راه هرگز امامشان را تنها نخواهند گذاشت.
پرهیز از پیشداوری منفی درباره مردم
مجید انصاری در ایران نوشت:
مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) و بزرگداشت عاشورا، امسال نیز با شکوه و عزت هر چه تمامتر در سراسر ایران برگزار شد. واقعیات جامعه نشان از آن دارد که ابراز ارادت به امام حسین(ع) تنها به شیعیان اختصاص ندارد و هموطنان اهل سنت و حتی غیرمسلمانان نیز این ایام را گرامی میدارند.
مجید انصاری در ایران نوشت:
مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) و بزرگداشت عاشورا، امسال نیز با شکوه و عزت هر چه تمامتر در سراسر ایران برگزار شد. واقعیات جامعه نشان از آن دارد که ابراز ارادت به امام حسین(ع) تنها به شیعیان اختصاص ندارد و هموطنان اهل سنت و حتی غیرمسلمانان نیز این ایام را گرامی میدارند.
به جرأت میتوان گفت که هیچ مناسبت ملی و مذهبی در کشور نیست که این ظرفیت عظیم برای همراهی مردم را درون خود داشته باشد. این ظرفیت، برانگیختگی جامعه از پرتو جوشش نام امام حسین(ع) است برای توسعه معرفت دینی، تحکیم ارزشهای عاشورایی و توسعه اخلاق و ادب دینی و حسینی. مراسم محرم امسال ویژگیهایی قابل تأمل داشت که به برخی از آنها اشاره میشود؛
1- یکی از برجستگیهای مراسم امسال برگزاری عزاداریهای مردم در سراسر کشور به همراه امنیت کامل بود. این در حالی بود که تهدیدهای بالقوهای هم از سوی دشمنان و بخصوص گروههای تکفیری، سلفی و داعشی وجود داشت. اما برگزاری اجتماعات عظیم حسینی در امنیت کامل، حکایت از انسجام و هوشمندی مردم، برنامهریزی دقیق و تمهید مقدمات از سوی دولت و نیروهای امنیتی و اطلاعاتی دارد و لذاست که باید قدر این نعمت بزرگ را بدانیم و در جهت تقویت و تحکیم آن تلاش کنیم. قطعاً یکی از عوامل مقوم این امنیت پیوند ناگسستنی مردم با نظام است.
2- مراسم تاسوعا و عاشورای امسال همزمان شده بود با برگزاری مسابقه فوتبال تیمهای ایران و کره جنوبی در مرحله مقدماتی جام جهانی 2018 که از اهمیت و حساسیت زیادی هم برخوردار بود. از مدتها قبلتر مسئولان مربوط در دولت رایزنیها و پیگیریهای خود را برای تغییر زمان بازی انجام دادند که البته این جابهجایی زمانی میسر نشد. بر همین اساس نگرانیهایی از سوی برخی افراد ابراز شد و بعضی پیشنهاد لغو مسابقه را دادند، برخی راهپیمایی اعتراضی برگزار کردند و عدهای هم تعابیر نادرستی را علیه فوتبالیستها به کار بردند. بعدتر اما اثبات شد که همه این نگرانیها ناشی از عدم شناخت دقیق آنها از هوشمندی، شعور و عشق مردم به امام حسین(ع) است.
ما البته مطمئن بودیم که جای نگرانی نیست و مردم خودشان همچون گذشته حرمت سوگواری اباعبدالله الحسین(ع) را رعایت میکنند چنان که در سالهای همزمانی عید نوروز با محرم مردم هم جشن طبیعت را گرامی میداشتند و هم حرمت عزاداریها را رعایت میکردند. امسال هم یک بار دیگر شکوه سوگواری مذهبی و غرور ملی را توأم با هم به نمایش گذاشتند و استادیوم ورزشی آزادی را به حسینیهای 100 هزار نفری بدل کردند. پیام رسای این اتفاق آن بود که نسبت به مردم پیشداوریهای منفی نداشته باشیم نه تنها در مسأله ورزش که در سایر مسائل اجتماعی و سیاسی هم به درک و شعور مردم باید احترام گذاشت.
3- نکته دیگر اینکه سطح و محتوای اشعار و سرودههای استفاده شده در هیأتها و مراسم عزاداری بسیار عمیق بود بخصوص که در برخی استانها مثل یزد پیشگام هم بودند و مورد استقبال مردم هم قرار گرفتند. سخنرانیها هم از عمق خوبی برخوردار بودند و امسال شاهد سنت حسنه «منبر» از سوی برخی بزرگان همچون آیتالله جوادی آملی بودیم. قبل از انقلاب هم شاهد سخنرانیهای تأثیرگذار شخصیتهایی همچون شهیدان بهشتی و مطهری و مرحوم شریعتی بودیم و خوب است که هر چه بیشتر از بیانات سخنرانان و مداحان با سواد و دانش استفاده شود. با این همه باز هم در گوشه و کنار شاهد برخی خرافهها مثل قمهزنی و علمکشیهای بی مورد و بی ارتباط با نهضت کربلا بودیم که اگر چه شمولیت زیادی ندارد اما همین میزان کم آن هم قابل دفاع نیست.
4- نکته قابل تأمل دیگر پوشش خوب مراسم عزاداریهای سراسر کشور از سوی صدا و سیما بود که وظیفه ذاتی آن هم همین است. با وجود این به نظر میرسد همچنان شاهد برخی نگاههای تبعیضآمیز در رسانه ملی هستیم چنان که این مسأله خود را در پوشش پررنگتر برخی مراسم و سخنرانیها و بیتوجهی به مراسم مهم دیگر نشان داد.
برای نمونه، مراسم عزاداری در حرم مطهر امام(ره) که با استقبال خوب مردم و هیأتهای عزاداری روبهرو شده بود، از صدا و سیما پخش نشد که جای سؤال و تأمل دارد.
5- نکته آخر اینکه نباید تصور شود همه وظیفه ما عزاداران حسینی، برپایی مراسم سوگواری در همین 10 روز اول محرم همراه با ابراز عواطف و شورآفرینی است و بس. اگر چه شور گام مهم و نخست در انجام رسالت عاشوراست اما ما وظیفه داریم همپای پیام آور بزرگ عاشورا سیدالساجدین امام زین العابدین(ع) و بانوی بزرگ عرصه کربلا حضرت زینب(س) و اسیران پیروز و سرفراز، بار محتوایی و پیام این انقلاب بزرگ را با استفاده از ابزارهای مختلف موجود به گوش جهانیان برسانیم. بخصوص مدیران و مسئولان ما هم در زندگی شخصی و هم در عرصه اجتماعی این پیامها را عملیاتی کنند تا با ساختن ایرانی در تراز آموزهها و اصول مورد تأکید سیدالشهدا الگویی باشیم برای دیگر کشورها و ملتها.
وزارتِ وزیرکُش؟
احمد غلامی در شرق نوشت:
اگر علي جنتي هم نتواند بهسياقِ برخي ديگر از وزراي ارشاد، تا آخرِ دوره چهارساله خود وزير بماند، آينده «فرهنگ» بسيار مبهمتر خواهد شد. رئیس دولت اصلاحات، چندی پیش از ریاستجمهوریاش، مقامِ وزارت ارشاد را تا آخر دوره تاب نیاورد. صفارهرندي هم نتوانست تا آخر يك دوره سرِ كار خود بماند. مهاجراني نيز سه سال بيشتر دوام نياورد و سرانجام از سمتِ خود كناره گرفت.
اگر در چشماندازي بهوسعت چند دهه، اين وزيران را نماينده تفكرِ گروه يا جناحي مسلط و سراسر متفاوت در سياست ايران در نظر بگيريم، خواهيم ديد كه وضعيت «فرهنگ» و جايگاه وزارتخانهاي منتسب به فرهنگ، تا چه حد در پرده انكار و ايهام مانده است. مرور سردستي بر تاريخ وزارت فرهنگ و ارشاد چند دهه اخير با تمركز بر اين شخصيتها، نشان ميدهد كه اين وزارتخانه كليدي بيش از همه به محل برخورد جناحها يا بهبيان بهتر به محل تسويهحساب جناحهاي سياسي با هم بدل شده است. انگار وزارتِ مستعجل ارشاد تقديري جز استيضاح و استعفاي ناگزير وزرایش ندارد.
جنتي نيز يكي از اهالي همين قافله است. قافلهاي كه معلوم نیست به چه دلیلی به مقصد نميرسد و در ميانه راه بازميماند. خبرِ استعفا و كنارهگيري علي جنتي، در شرايطي كه تنها چند ماه از رياستجمهوري روحاني مانده است، اين زنجيره دنبالهدار را به خاطر ميآورد و از روندي پرده برميدارد كه وزارت ارشاد از دوران پيش از اصلاحات تاكنون با آن مواجه بوده است. اما رفتنِ علي جنتي به هر دلیل که باشد از شخصی تا سیاسی سويه ديگري نيز دارد كه شايد او را در ميانِ اين قافله، يكه ميكند. علي جنتي را ميتوان تنهاترين وزير دولت اعتدال خواند.
وزيري كه از ابتداي رويكارآمدنش و از اوان دولت، زير حملات جناح اصولگرا و دلواپسان بود و هنوز سر كار نرفته بود كه اين مخالفان از نزديكي و نسبت او با جناحِ ديگر سخن گفتند و او را با چهرههاي سرشناس اصلاحات مرتبط دانستند. مخالفان حتا از پُرشدنِ جاي خالي يك قاب عكس روي ديوار وزارتخانه هم دست برنداشتند و به نصبِ دوباره عكسِ مهاجرانی، که به دلیل گرایشهای سیاسی و فکریاش در دولت نهم و دهم از دیوار وزارت ارشاد حذف شده بود، انتقاد كردند. از این رو مسئولیت او در این جایگاه و در چینش شرایط حساس دوچندان میشود.
اما جايگاهِ مبهم وزارت فرهنگ در تمام دولتهاي اين سي سال اخير، مسئلهاي است كه با كنارهگيري وزير دولت اعتدال، بيشتر بهچشم ميآيد. حسن روحاني در آستانه انتخابات پيشين كه به رياستجمهوري او ختم شد، مدام از اعتدال سخن گفت، از ميانهروي و تدبير. اما راديكالترين شعارها را در حوزه فرهنگ مطرح كرد. دوران تاريك فرهنگ در دولت نهم و دهم شايد، روحاني را به شعارهاي تند كشانده بود. گرچه در آن دوره اقتصاد و سياستِ خارجي از اولويتهاي دولت محسوب ميشد و وضعيتي بهمراتب بحرانيتر از فرهنگ داشت. روحاني از حذف سانسور خاصه در مورد كتاب سخن گفت، از اينكه سازوكار مجوزدادن به كتابها براي انتشار، تغييرِ بنيادي خواهد كرد.
خودِ وزير فرهنگ نيز زماني كه روي كار آمد از «وضعيت نگرانكننده فرهنگ و مصائب حوزه نشر» گفت و از اينكه دولت بهتنهايي نميتواند وضعيت فرهنگ را كنترل كند. اما او تنها ماند. در معرضِ تندترين حملات مخالفان قرار گرفت و از سوي دولت نيز چندان حمايت قاطعانهاي نشد و ازآنجاكه برخلاف برخي ديگر از چهرههاي سياسي جايگاه و پايگاه چنداني هم در ميان اهالي فرهنگ نداشت، هيچ اتفاق منسجم و درخورِ جمعي نيز در دوران وزارت او ازسوي اهالي ادبيات و هنر رخ نداد كه او بتواند به پشتوانه آن راه به جايي ببرد.
اما جايگاهِ مبهم وزارت فرهنگ در تمام دولتهاي اين سي سال اخير، مسئلهاي است كه با كنارهگيري وزير دولت اعتدال، بيشتر بهچشم ميآيد. حسن روحاني در آستانه انتخابات پيشين كه به رياستجمهوري او ختم شد، مدام از اعتدال سخن گفت، از ميانهروي و تدبير. اما راديكالترين شعارها را در حوزه فرهنگ مطرح كرد. دوران تاريك فرهنگ در دولت نهم و دهم شايد، روحاني را به شعارهاي تند كشانده بود. گرچه در آن دوره اقتصاد و سياستِ خارجي از اولويتهاي دولت محسوب ميشد و وضعيتي بهمراتب بحرانيتر از فرهنگ داشت. روحاني از حذف سانسور خاصه در مورد كتاب سخن گفت، از اينكه سازوكار مجوزدادن به كتابها براي انتشار، تغييرِ بنيادي خواهد كرد.
خودِ وزير فرهنگ نيز زماني كه روي كار آمد از «وضعيت نگرانكننده فرهنگ و مصائب حوزه نشر» گفت و از اينكه دولت بهتنهايي نميتواند وضعيت فرهنگ را كنترل كند. اما او تنها ماند. در معرضِ تندترين حملات مخالفان قرار گرفت و از سوي دولت نيز چندان حمايت قاطعانهاي نشد و ازآنجاكه برخلاف برخي ديگر از چهرههاي سياسي جايگاه و پايگاه چنداني هم در ميان اهالي فرهنگ نداشت، هيچ اتفاق منسجم و درخورِ جمعي نيز در دوران وزارت او ازسوي اهالي ادبيات و هنر رخ نداد كه او بتواند به پشتوانه آن راه به جايي ببرد.
مذاكرات هستهاي پيش رفت، درگيريهاي سياسي شدت و حدت گرفت، مسائل اقتصادي رفعورجوع شد، اما نوبت به فرهنگ نرسيد. وزارت ارشاد نتوانست آنطور كه جنتي گفته بود و ميخواست پاي مجوزهايش بايستد؛ فيلمهايی از اكران بازماند، كتابهايي پشت سد ممیزی ماند و كنسرتهايي لغو شد و سرانجام تعدادي از اندك چهرههاي بزرگ مانده در فرهنگ و هنر ما، ترك وطن كردند. گرچه روند مجوز كتابها تسهيل شد و اندكي از زمان دورودراز بررسي كتابها كاسته شد، اما اين تغييرات جزئي با آنچه در شعارهاي روحاني و خودِ جنتي بود، فاصله بسيار داشت.
با خیزی که روحانی در شعارهای خود درباره فرهنگ برداشته بود، جنتی میتوانست به سکوی پرش دولت روحانی بدل شود، در عین حال میتواند پاشنه آشیل روحانی باشد. اينك، درست زماني كه يك سال بيشتر از پايان دوره اول دولت نمانده است و اهالي فرهنگ و ديگران منتظر شتابگرفتن اقدامات و وعدههای دولتاند، وزير ارشاد مترصد است تا سمت خود را ترك كند و آنطور كه از گفتهها و ناگفتهها پيداست، محققنشدن وعدهها و درماندن از مقاومت در برابر حملات مخالفان اين تصميم را رقم زده است.
در دوراني که نيروهاي كنترلگر در سمتها و جايگاههاي مختلف برآنند تا با «شبيهسازيهاي حقوقي»، خودسرانگيها و اَعمال و خواستهاي فراقانوني را جامه معقول بپوشانند، كنارهگرفتن وزير ارشاد بيش از همه راه را براي اين خلط بحث باز ميكند. بركناري زودتر از موعدِ جنتي او را در مظانِ اتهام قرار ميدهد: از يك طرف در برابر مخالفاني كه در روزهاي مانده رياستجمهوري از هيچ اتفاق خُرد و درشتي براي انتقاد و ناكارآمد جلوهدادن دولت نميگذرند، و از طرف ديگر كساني كه منتظر ايستادگيِ وزير و دولت در برابر اعمال فراقانوني بودند، چهبسا از دولت چشم اميد ببندند. مخالفان با بركناركردن وزير از طريق اِعمال فشار راه را براي سازمانيابي مضاعف هموار ميكنند.
آنها علاوهبر استفاده از نيروهاي خود، جا خاليكردنِ يكي از اعضاي كابينه را نشانه خواهند رفت. با اين اوصاف، علي جنتي به هر نيت خيرخواهانهاي هم كه تن به كناررفتن داده باشد، باز هم نقشِ خاطي را خواهد داشت كه مخالفان براي فشار به دولت از جايگاه او استفاده كردهاند. اكنون شايد وقت آن رسيده است تا دولت و اصلاحطلبانِ درون و بيرون دولت، به ايده اصلاحات كه همان «توسعه سياسي» است، بازگردند و مسيرِ توسعه و تغيير در عرصه فرهنگ را از اينجا پي بگيرند، همان مسيري كه در دوران اصلاحات آغاز شد و در دوره دوم به دليل فشارهاي خارج از دولت ناتمام ماند. اینک موقعیت خطیری پیش روی روحانی است. آیا او ناگزیر به تصمیمی خواهد شد که هاشمیرفسنجانی سالیانی پیش در برابر استعفای وزیر ارشاد دولتش اتخاذ کرد.
احترام مردم به اهل بيت نیاز به تذکر ندارد
محمدتقي فاضلميبدي در آرمان نوشت:
مباحثی كه قبل ازمسابقه فوتبال تیم ملي ايران و كره جنوبی شكل گرفت ناشي از دغدغهها و نيات سياسي عدهاي بود كه ميخواستند حركتي جديد در برابر دولت شكل دهند و با اين حربه دولت را درگير حواشي جديدي كنند. اين در حالي است كه همگان آگاهند كه فوتبال قواعد و قوانين خاص خود را دارد و يك رويداد بينالمللي محسوب ميشود كه قواعدش را نه ايران كه سازمان و نهاد متولي آن يعني فيفا تعيين ميكند و دولت ايران اختياري در قانونگذاري يا تعيين مصاديق آن همچون جابهجا كردن تاريخ بازيها ندارد كه اگر داشت از هيچ تلاشي در جهت تغيير زمان بازي دريغ نميكرد. اين مساله اگرچه بهانه لازم براي مخالفت مخالفاني شد تا حواشي جديدي ايجاد كنند، اما در مقابل، دولت تسليم نشد و مجوز برگزاري بازي را صادر كرد. بازي تیم ملي فوتبال ايران و كره جنوبی در تهران برگزار شد، آنهم در شرايطي كه جوانان و حاميان تيم ملی نشان دادند كه به روال هميشه هيچگاه از دايره نزاكت و ادب خارج نميشوند و هيچگاه در احترام به حريم اهل بيت و ائمه كوتاهي نميكنند. مردم چنان ميان احترام به ساحت مقدس اهل بيت و حمايت از تيم مليشان تفكيك قائل شدند و متناسب به اين دو واكنش نشان دادند و بار ديگر ثابت كردند آنچه در زنده نگه داشتن حماسه بيبديل حسيني نقش تاثيرگذار داشته و دارد مردم هستند.
بر اين اساس بايد گفت آناني كه پيش از بازي حاشيهسازي كردند، يا مردم را به درستي نشاختهاند يا با نيات سياسي دنبال ايجاد اين حواشي برای دولت بودند. نكته ديگر اينكه گفته شد نبايد در روز عاشورا و تاسوعا خوشحال شد! يا اينكه اگر گلي زده شود و مردم خوشحال شوند اين بياحترامي به مقدسات است. بايد تاكيد كرد كه اين ادعا هم خلاف دين و عرف است و هم بدعتي كه قبل از اين در هيچ كجا آورده نشده است و در هيچ رسالهاي نيامده كه خوشحالي را بايد ممنوع كرد.
حال سوال اين است كه آيا خوشحالي ناشي از گل يعني مردم كليت نهضت امام حسين (ع) را فراموش خواهند كرد؟ اگر يك گل سبب شود كه مردم خوشحال شوند اين در كجاي اسلام و احاديث آمده كه حرام است؟ اينكه مردم بر اساس باور قلبي و عشق به خاندان پيامبر(ص)، در ايام محرم عزادار ميشوند امري است كه با گوشت و پوست و خون خود آن را پذيرفتهاند و كسي يا چيزي نميتواند باور قلبي آنان را متاثر كند؛ چه فوتبال يا هر چيز ديگري.
بر اين اساس نگراني و دلواپسي آن عده قليل ناشي از تلاش جهت بحرانسازي عليه دولت بود كه دولت محكم ايستاد، بازي انجام شد، تيم ملي ايران با حمايت هواداران نتيجه گرفت و مهمتر از اينها، مردم نشان دادند در احترام گذاشتن به مقدسات شان نيازي به تذكر هيچكس نداشته و ندارند. مردم ايران قرنهاست كه اين مساله را ثابت كردهاند و اگر كسي نگراني و تشويشي دارد بايد دغدغه خاطرش خودش باشد و نه مردم. بايد در شناخت خود از ملت ايران و باورهاي آنان بازنگري اساسي انجام دهد و همچنين در نيات و خواستههاي خود.